فناوری
سلام خوش آمدید
 
 
دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 14:9 ::  نويسنده : حمید

ژاله با ديدن منصور با صدای بلند گفت:خداي من منصور خودتي.بعد سكوتي

ميانشان حكم فرما شد منصور سكوت رو شكست و گفت : ورودي جديدي؟ ژاله

هم سرشو به علامت تائيد تكان داد. منصور و ژاله بعد از7 سال دقايقي باهم

حرف زدند و وقتي از هم جدا شدند درخت دوستي كه از قديم ميانشون بود بيدار شد

.از اون روز به بعد ژاله ومنصور همه جا باهم بودند آنها همديگر و دوست داشتند و

این دوستی در مدت کوتاه تبديل شد به يك عشق بزرگ، عشقي كه علاوه بر

دشمنان دوستان رو هم به حسادت وا مي داشت. منصور داشت دانشگاه رو تموم مي كرد

وبه خاطر اين موضوع خيلي ناراحت بود چون بعد از دانشگاه نمي تونست

مثل سابق ژاله رو ببينه به همين خاطر به محض تمام شدن دانشگاه

به ژاله پيشنهاد ازدواج داد و ژاله بي چون چرا قبول كرد طي پنچ ماه سور سات عروسي آماده شد

ومنصور ژاله زندگي جديدشونو اغاز كردند. يه زندگي رويايي زندگي كه همه حسرتشو

و مي خوردند. پول، ماشين آخرين مدل،شغل خوب، خانه زيبا، رفتار خوب، تفاهم

واز همه مهمتر عشقي بزرگ كه خانه اين زوج خوشبخت رو گرم مي كرد.

ولي زمانه طاقت ديدن خوشبختي اين دو عاشق را نداشت.

در يه روز گرم تابستان ژاله به شدت تب كرد منصور ژاله رو به بيمارستانهاي مختلفي برد

ولي همه دكترها از درمانش عاجز بودند بيماري ژاله ناشناخته بود.

اون تب بعد از چند ماه از بين رفت ولي با خودش چشمها وزبان ژاله رو هم برد

وژاله رو كور و لال کرد.منصور ژاله رو چند بار به خارج برد ولي پزشكان انجا هم نتوانستند كاري بكنند.

بعد از اون ماجرا منصور سعي مي كرد تمام وقت آزادشو واسه ژاله بگذاره

ساعتها براي ژاله حرف مي زد براش كتاب مي خوند از آينده روشن از بچه دار شدن براش مي گفت.

ولي چند ماه بعد رفتار منصور تغير كرد منصور از اين زندگي سوت و كور خسته شده بود

و گاهي فكر طلاق ژاله به ذهنش خطور مي كرد. منصور ابتدا با اين افكار مي جنگيد

ولي بلاخره تسليم اين افكار شد و تصميم گرفت ژاله رو طلاق بده.در اين ميان مادر وخواهر منصور

آتش بيار معركه بودند ومنصور را براي طلاق تحریک می کردند.

منصور ديگه زياد با ژاله نمی جوشید بعد از آمدن از سر كار يه راست مي رفت به اتاقش

.حتي گاهي مي شد كه دو سه روز با ژاله حرف نمي زد. يه شب كه منصور وژاله سر ميز شام

بودن منصور بعد از مقدمه چيني ومن ومن كردن به ژاله گفت:

ببین ژاله می خوام یه چیزی بهت بگم. ژاله دست از غذا خوردن برداشت

و منتظر شد منصور حرفش رو بزنه منصور ته مونده جراتشو جمع کرد

و گفت من ديگه نمي خوام به اين زندگي ادامه بدم يعتي بهتر بگم نمي تونم.

مي خوام طلاقت بدم و مهريتم....... دراينجا ژاله انگشتشو به نشانه سكوت

روي لبش گذاشت وبا علامت سر پيشنهاد طلاق رو پذيرفت. بعد ازچند روز ژاله و منصور

جلوي دفتري بودند كه روزي در انجا با هم محرم شده بودند منصور و ژاله به

دفتر طلاق وازدواج رفتند و بعد از مدتي پائين آمدند در حالي كه رسما از هم

جدا شده بودند.منصور به درختي تكيه داد و سيگاري روشن كرد وقتي ديد ژاله داره مياد

به طرفش رفت و ازش خواست تا اونو برسونه به خونه مادرش.ولي در عين ناباوري

ژاله دهن باز كرده گفت: لازم نكرده خودم ميرم بعد عصاي نايينها رو دور انداخت ورفت

.و منصور گیج منگ به تماشاي رفتن ژاله ايستاد . ژاله هم مي ديد هم حرف مي زد

منصو گيج بود نمي دونست ژاله چرا اين بازي رو سرش آورده منصور با فرياد گفت

من كه عاشقت بودم چرا باهام بازي كردي. .منصور با عصبانيت و بغض سوار ماشين شد

و رفت سراغ دكتر معالج ژاله. وقتي به مطب رسيد تند رفت ب

ه طرف اتاق دكتر و يقه دكتر و گرفت وگفت:مرد نا حسابی من چه هيزم تري به تو فروخته بودم

. دكتر در حالي كه تلاش مي كرد يقشو از دست منصور رهاكنه منصور

رو به آرامش دعوت می كرد بعد از اينكه منصور کمی آروم شد

دكتر ازش قضيه رو جويا شد.وقتي منصور تموم ماجرا رو تعريف كرد

 دكتر سر شو به علامت تاسف تكون داد

و گفت:همسر شما واقعا كور لال شده بود

 ولي از یک ماه پيش يواش يواش

 قدرت بينايي وگفتاريش به كار افتاد

و سه روز قبل كاملا سلامتيشو بدست آورد.

همونطور كه ما براي بيماريش توضيحي نداشتيم

براي بهبوديشم توضيحي نداريم.

سلامتي اون يه معجزه بود.

منصور ميون حرف دكتر پريد گفت

 پس چرا به من چيزي نگفت.

دكتر گفت: اون مي خواست

روز تولدتون موضوع رو به شما بگه.

منصور صورتشو ميان دستاش پنهون كرد

و به بی صدا اشک ریخت فردا روز تولدش بود.


نظرات شما عزیزان:

gole_yakh1991
ساعت0:28---18 بهمن 1390
زیبا بود حمید جان ..
ممنون ..


behzad
ساعت0:12---18 بهمن 1390
salam hamid jan
daste golet dard nakone ba an golchinet
vaghean dastanaie ghashanio jam mikoni

baz ham azin dasanakat biari ali mishe

mamnoonam ta bad


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دوست داشتنی و آدرس hamid2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 155
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 155
بازدید ماه : 496
بازدید کل : 47005
تعداد مطالب : 213
تعداد نظرات : 107
تعداد آنلاین : 1



Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
کد جست و جوی گوگل

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
تصاویر زیباسازی نایت اسکین
تصاویر زیباسازی نایت اسکین
Zhtml> Zbody>

ZBODY onUnload="window.alert(' حالا اگه بيشتر مي موندي كه نمي مردي')">

با اين دكمه كاري نداشته باشيد!

با اين دكمه كاري نداشته باشيد!

کد چت روم
دریافت کد مترجم